در جستجوی سندی اروین – قسمت ششم
تلاش نهایی
۶ ژوئن ۱۹۲۴ برابر با ۱۶ خرداد ۱۳۰۳
سندی همچنان با درد صورت ناشی از سوختگی شدید، دست به گریبان بود. پوست روشن او و اصرار بر تراشیدن ریش، برخلاف سایر اعضای تیم، وضعیت او را از دیگران متمایز کرده بود. مالوری نقشهاش را با نورتون در میان گذاشت و گفت که به اتفاق سندی یک تلاش دیگر انجام خواهند داد. نورتون به او گفت که بهتر است با اودل همراه شود چون او با تجربهتر و آمادهتر است. اما اودل به استفاده از اکسیژن اعتقادی نداشت و مالوری ترجیح میداد با کسی صعود کند که به کار با کپسولهای اکسیژن مسلط باشد. طرح نهایی در ۵ ژوئن آماده شد و جورج و سندی در اینباره کمی با هم صحبت کردند. سندی فردای آن روز مینویسد:
“صورت زخمی من در طول شب زحمت زیادی ایجاد کرد. سامرول هنوز خیلی خسته است اما قبل از بقیه به سمت کمپ ۳ به راه افتاد. نورتون به شدت دچار برفکوری شده و هنوز نمیتواند حرکت کند. چادر او را با کیسهخواب پوشاندیم تا آن را تاریک نگه داریم. او روز بسیار بدی را سپری کرده است. دو دستگاه اکسیژن برای روز بعد آماده کردم.”
صبح روز ششم ژوئن اودل و هازارد صبحانهی تیم حمله را که شامل ساردین سرخشده، بیسکوییت و چای داغ و شکلات بود، آماده کردند. کولهپشتی آنها که حامل دو کپسول اکسیژن، مقداری آذوقهی غذایی و وسایل دیگر بود، حدود ۱۲ کیلوگرم وزن داشت که برای این ارتفاع سبک محسوب نمیشد. هشت باربر آنها را تا کمپ پنج همراهی میکردند. اودل دوربینش را آماده کرد و عکسی از این دو مرد گرفت. سندی پشت به دوربین و مالوری در حال کلنجار رفتن با کولهپشتیاش است. این آخرین عکس آنهاست. ساعت ۷:۳۰ دقیقه به طرف بالا به راه میافتند و کمی بعد در میان تودهی یخچالی ناپدید میشوند.
ساعت ۶ عصر چهار باربر به همراه یک نامه از سوی مالوری به کمپ ۴ برگشتند. تیم بدون دردسر و در هوایی مناسب به کمپ ۵ رسیده و همه چیز امیدوارکننده بود. صبح روز بعد آنها به کمپ ۶ در ۸۲۰۰متر رفته و اودل و یک شرپا چون در کمپ ۶ فضایی برای چادر نبود، برای پشتیبانی به کمپ ۵ رفتند. بعد از مدتی ۴ باربر دیگر با یک نامه از سوی مالوری به کمپ ۵ برگشتند. مالوری برای اودل نوشته بود:
“اودل عزیز! ما خیلی متاسفیم که کمپ را چنین آشفته رها کردیم. اجاق ما در آخرین لحظه در سراشیبی به پایین غلطید. فردا قبل از تاریکی هوا به کمپ ۴ برگرد. امیدوارم ما هم بتوانیم به موقع برگردیم. قطبنما را هم در کمپ جا گذاشتم. لطفا نجاتش بده. برای دو روز ۹۰ اتمسفر اکسیژن داریم. بنابراین احتمالا با دو سیلندر ادامه بدیم. البته برای صعود وزن سنگینیست. هوا عالیه. دوستدار تو، ج.مالوری”
هیچکس نمیداند سندی و مالوری در آن بعدازظهر در کمپ ۶ چه کردند. مالوری یادداشتی برای کاپیتان نوئل هم فرستاده بود که ۸ صبح آنها را با دوربین بر روی خطالراس پیدا کنند. البته در نامه به اشتباه 8pm نوشته ولی منظورش 8am بود. این اشتباه و وضع به هم ریختهی کمپ نشان میدهد که آنها با عجله کمپ را ترک کردهاند. شب قبل سندی محتوی اکسیژن سیلندرها را اندازه گرفته و مالوری اعداد را روی پشت یک پاکت نوشته بود که وقتی جسد مالوری پیدا شد، داخل لباسش بود.