اپیزود ۱۶) اولین زمستان بر روی اورست
این اپیزود داستان اولین صعود زمستانی اورست و یک هشتهزارمتری، در سال ۱۹۸۰ توسط لهستانیهاست.
این اپیزود داستان اولین صعود زمستانی اورست و یک هشتهزارمتری، در سال ۱۹۸۰ توسط لهستانیهاست.
همانطور که حتما تا به حال شنیدید، در اپیزود پانزدهم، مرحوم عباس کلهر مهمان پادکست بودند. متاسفانه چند روز بعد از انتشار این اپیزود، عباس کلهر در حادثهی کوهنوردی از بین ما رفت. بخشهایی از صحبتهای ایشان به دلیل محدودیت زمانی در پادکست منتشر نشد. خود او مایل بود که این صحبتها شنیده شود؛ شاید به آگاهی کوهنوردان کمک و از حادثهای پیشگیری کند. در این فایل صوتی بخشهایی از صحبتهای عباس کلهر در مورد حوادث کوهنوردی منتشر میشود که شنیدنش تکاندهنده و درسآموز است.
یاد و نامش گرامیباد.
این اپیزود به حادثهی تلخ ۵ دیماه ۹۹ که در آن ۱۲نفر جان خود را در کوههای شمال تهران از دست دادند، میپردازد. همچنین با دکتر ابراهیم قاسمی مسئول هماهنگی امداد و نجات هلال احمر در تهران و جناب مهندس علیرضا مهنا در مورد وضعیت امداد و نجات در فرانسه گفتگو میکنیم.
نوامبر امسال، سه کوهنورد اکراینی یکی از مسئلههای کلاسیک هیمالیای نپال را حل کردند: صعود یال جنوبشرقی آناپورنای ۳ به ارتفاع ۷۵۵۵متر.
در طی ۴۰سال گذشته چند تیم سعی در صعود این جبههی ۳هزارمتری داشتند که همگی ناموفق بودند. همین تیم اکراینی، سال ۲۰۱۹ تلاشی بر روی این مسیر انجام داد اما به دلیل برف زیاد و ناپایدار مجبور به بازگشت از ارتفاع ۶۳۰۰متری شد.
اینبار اما موفق شدند؛ اگرچه برنامه بسیار سختتر از چیزی بود که فکر میکردند. هرکدام بین ۱۲ تا ۱۵ کیلوگرم وزن از دست دادند.
در طی برنامه تیم ریسکهای زیادی کرد. قله به شیوهی آلپی و در اولین تلاش صعود شد. رفت و برگشت ۱۸ روز طول کشید، اما آنها برای ۱۲روز آذوقه داشتند. باد شدید تقریبا هر روز آنها را در هم میکوبید. در برگشت از مسیر دیگری فرود آمدند که هیچ اطلاعات یا نقشهای از آن نداشتند.
این متن ترجمهی مصاحبهی سایت explorersweb با میخائیل فومین یکی از اعضای تیم ۳نفرهی اکراینیست که توسط پادکست بیسکمپ انجام گرفته است.
میخائیل فومین میگوید: «در دنیای کوهنوردی همه از چالش آناپورنای ۳ مطلع هستند. ما باید تصمیم میگرفتیم که برای این کار آماده هستیم یا نه. بنا به دلایلی اینگونه تصمیمها در روز تولدم گرفته میشود. وقتی که مهمانها رفتهاند و همه در خواب هستند.»
برنامههای بزرگ و درسهای آموخته شده
۳ کوهنورد زمستان ۲۰۱۸ برای انتخاب یک برنامه گرد هم آمدند. فومین میگوید: «چند انتخاب پیش رویمان بود. اما آناپورنای۳ برای هر سهی ما از بقیه جذابتر بود و گام مهمی در کارنامهی کوهنوردیمان. بعد از شکست در برنامههای قبلی ما به دنبال یک چالش بزرگ و ماجراجویی واقعی بودیم.» برنامهی قبلی آنها، تلاش برای گشایش مسیر جدید برروی گاشربروم ۱ در سال ۲۰۱۷ با شکست همراه بود.
تلاش اول آنها در سال ۲۰۱۹ بر روی آناپورنای ۳ نیز به نتیجه نرسید و تیم متوجه شد برای صعود این جبهه راهی طولانی پیش رو دارد.
«مسیر یال جنوب شرقی آناپورنای۳ آنقدر پیچیدهست که هر تیمی اکسپدیشن نخست را باید فقط یک برنامهی شناسایی در نظر بگیرد. موفقیت بزرگ امسال به این دلیل بود که در اکسپدیشن قبلی، درسهای زیادی آموخته بودیم.
درس اول این بود که کجا و چطور پروسهی همهوایی را طی کنیم. امسال در دامنهی آناپورنای۴ همهوایی را انجام دادیم. ۲ شب را هم در ارتفاع ۶۹۰۰متری خوابیدیم که به ما اجازه داد ۲ هفته بدون مشکل در آناپورنای۳ در ارتفاع بالا فعالیت کنیم.
تجربهی دوم این بود که تمام مسیرهای ممکن تا انتهای شیب برفی در ارتفاع ۶هزارمتری را شناسایی کردیم. ۱۴۰۰متر شیب تقریبا عمودی که کراکس تاکتیکی مسیر در این بخش بود.
و تجربهی دیگر این بود که سوخت و آذوقه مورد نیاز را محاسبه کرده و لوازم فنی برای صعود را طوری انتخاب کردیم که از نظر وزن بهینه باشد.
صعود به شیوهی آلپی
همهوایی در دو مرحله انجام شد. مرحلهی اول صعود تا ارتفاع ۵۷۵۰ متری و بعد صعود آناپورنای۴ و ۲ شبمانی در ارتفاع ۶۹۰۰متری. هیچ بارگذاری و کمپ ثابتی در مسیر اصلی انجام نشد. قله هم در اولین تلاش صعود شد تا همانطور که کنراد انکر خواسته بود، آناپورنای ۳ به پاکترین و سبکبارترین شیوه صعود شود.
فومین ادامه میدهد هر سهی ما مهارت و تجربیات گوناگونی داشته و مکمل یکدیگر هستیم. بنابراین ترجیح میدهیم به طور گروهی تصمیمگیری کنیم. به طور مثال نیکیتا بالابانوف رویکردی منطقی و محافظهکار در تصمیمگیریها دارد. من اما قاطعتر هستم و گاهی روی تصمیماتم پافشاری میکنم. اسلاوا (ویاچسلاو) پولژایکو، توانایی شنیدن هر دو نظر و نزدیک کردن دیدگاهها را دارد. این به ما کمک میکند که تصمیمات تاکتیکی به جایی بگیریم که یکی از نقاط قوت تیم سه نفرهی ماست.
ویژگی دیگر تیم ما که از کوهنوردان شوروی سابق به ارث رسیده، توانایی رنج کشیدن در سکوت برای مدت طولانیست؛ که در این مسیر برای ما بسیار حیاتی بود. ما مجبور بودیم صبور باشیم، دائما با عدم اطمینان دست و پنجه نرم کنیم، کم بخوریم اما سریع بالا برویم؛ و کارهایی از این دست.
نکتهی قوت دیگر تیم ما حس قوی اسلاوا بود. من هیچ کوهنورد دیگری را ندیدهام که چنین احساس و درک درستی از شرایط برف داشته باشد. او همیشه در یک دستش تبر یخ و در دست دیگرش بیل برف بود. با این دو ابزار در برف پیش میرفت و شیبهای برفی، نقابها و کلاهکهای برفی را بررسی میکرد. در مسیری شبیه به جبههی جنوبی آناپورنای۳ چیزی که سرعت شما را مشخص میکند این است که چقدر سریع و موثر بتوانید با شرایط مختلف برف و یخ روبرو شوید.
صعود
۴۶۰۰ تا ۶۱۰۰متر صعود برف و یخ
در ابتدا کمی صعود ساده در برف داشتیم. در ادامه چندین دهلیز برفی و بعد به روی یال رسیدیم. یالی صخرهای که با برف پوشیده شده بود و بسیار خطرناک و سست بود. صعود این بخش ۴ روز طول کشید. و به خاطر ریزش کمتر و برف سفتتر، اغلب شبها صعود میکردیم. وضعیت این بخش نسبت به سال ۲۰۱۹ سختتر بود چون برف کمتری داشت. همانطور که قبلا گفتم این بخش کراکس تاکتیکی مسیر بود.
از ۶۱۰۰ تا ۷۱۰۰متر، بخش صخرهای
در این بخش، ما وارد کراکس تکنیکی مسیر شدیم. در ارتفاع ۶۲۵۰متری یک دودکش افسانهای و معروف وجود دارد که در ویديوی دیوید لاما (اشاره به تلاش ناموفق تیم ۳نفرهی لاما در سال ۲۰۱۶) کاملا مشخص است. این بخش یکی از تکنیکیترین طولهای صعود بود. سختترین مسیری بود که من تا به حال صعود کردهام. تقریبا هر سنگی را که لمس میکردیم میشکست و باید بسیار مراقب میبودیم.
در کل از ۶۱۰۰ تا ۶۵۰۰متری کیفیت سنگ واقعا بد بود. فقط چند طول سنگ محکم داشتیم. مابقی مسیر بسیار ریزشی و شکننده بود. در ۶۵۰۰ یک لبهی باریک تیغهای داشتیم که با برف پوشیده شده بود و حتی از شهر پخارا هم پیدا بود. این بالاترین نقطهای بود که تیمهای قبلی به آن رسیده بودند. ما یک شب را روی یک کلاهک برفی در این قسمت گذراندیم. روز بعد دیوارهی بالای این مسیر را صعود کردیم. ۲ روز بخش سنگی (حدود ۲۰۰متر) و دو روز دیگر برای ۴۰۰ متر ترکیبی زمان صرف کردیم. در نهایت به یال منتهی به قله رسیدیم.
تا اینجا موفق شده بودیم مکانهای مناسبی برای شبمانی پیدا کنیم که هر سهی ما میتوانستیم درازکش بخوابیم. اما شب آخر قبل از یال منتهی به قله، شب سختی بود. مجبور شدیم در شیبی ۵۰درجه یک طاقچه درست کنیم که فقط جا برای نشستن وجود داشت. بنابراین روز بعد هر سه خسته و خوابآلود بودیم. برنامه تا اینجا ۹ روز طول کشیده بود.
یال برفی از ۷۱۰۰ تا ۷۵۵۵متر
در این بخش هیچ مشکل فنی وجود نداشت. فقط باد شدیدی میوزید و سرد بود. سرعت باد به ۷۰کیلومتر میرسید. سرعتمان خیلی کم بود و ۱.۵ روز طول کشید تا به قله برسیم.
از روز هفتم و ارتفاع ۶۳۰۰متری متوجه شدیم که سرعتمان کمتر از پیشبینی قبلیست و شروع به جیرهبندی آذوقه کردیم. که تصمیم درستی بود چون وقتی به پایین و روی یخچال در ارتفاع ۵۳۰۰متری رسیدیم هم غذا و هم سوختمان تمام شده بود. در نهایت خودمان را به ارتفاع ۵هزار متر رساندیم و آنجا هلیکوپتر ما را به پایین منتقل کرد.
بازتاب
اکنون فومین در حال استراحت در سواحل ترکیه است (در زمان انجام مصاحبه). او میگوید: «برنامه به دلیل پیچیدگیهای زیادی که داشت، بیش از آنکه ما فکر میکردیم به طول انجامید. هر روز با معماهای جدیدی روبرو میشدیم که باید با دقت، صبر و حوصله حلش میکردیم. بنابراین برآورد اولیه ما از ۱۲ روز برای رفت و برگشت به ۱۸ روز افزایش پیدا کرد. ما صبر را یکی از ویژگیهای اصلی یک آلپینیست میدانیم و آناپورنای۳ قطعا این ویژگی را به بالاترین درجه ارتقا داد. به همین دلیل ما این مسیر را «صبر» نامگذاری کردیم.»
اما بسیار تعجبآور است که هیچ یک از اعضای این تیم قوی، ورزشکار حرفهای تماموقت نیستند.
نیکیتا راهنمای کوهستان است و توسط شرکت تجهیزات کوهستان حمایت مالی میشود. اسلاوا ريیس فدراسیون کوهنوردی چرکاسی (اکراین مرکزی) و مربی کوهنوردیست. میخائیل هم متخصص IT است. اسپانسر فومین نیز یک شرکت اکراینی تجهیزات کوهنوردی و طبیعتگردیست.
برنامهی بعدی
فومین میگوید: «معمولا صعودهای بسیار دشوار روی قلل ۶ و ۷هزارمتری برای اسپانسرها و عموم مردم به اندازهی ۸هزارمتریها، خصوصا اورست و K2 جذاب نیست. با این وجود بخشهایی از جامعه از صعودهای تجاری به ۸هزارمتریها انتقاد میکنند و حامی تیمهای کوچک و صعودهای سبکبار هستند.
من صعودهای تجاری را دنیای دیگری میدانم. این قطعا آلپینیسم نیست. این یک جاذبهی (توریستی) گرانقیمت در ارتفاع بالا برای افرادیست که عاشق سلفی گرفتن برای اینستاگرام هستند. اما وقتی یک نفر به شیوهی سبکبار، مسیری جدید بر روی یک ۸هزارمتری را صعود میکند، مثل کاری که مارِک هولچِک در سال ۲۰۱۷ در گاشربروم ۱ کرد، آلپینیسم حقیقی رخ مینماید.»
فومین در پایان اشارهای به برنامهی آیندهی تیم میکند: «به دلیل اینکه ما معمولا اسپانسر نداریم، برنامههای خود را از قبل علنی نمیکنیم. به جای آن اول برنامه را اجرا و سپس اعلام میکنیم. مثل کاری که در آناپورنای ۳ کردیم. اما ۲ برنامه در ذهن داریم که هر دو ۸هزارمتریست.»
لینک مصاحبه در سایت explorersweb
انتشار مطلب فقط با ذکر منبع امکانپذیر است.
در این اپیزود داستان یکی از بهترین صعودهای تاریخ هیمالیانوردی ایرانیها را از زبان حسین خوشچشم، یکی از اعضای تیم راکاپوشی و از پیشکسوتان باشگاه آرش، خواهیم شنید.داستان صعود راکاپوشی در دو قسمت منتشر خواهد شد.
در این اپیزود داستان یکی از بهترین و ماندگارترین صعود ایرانیها بر روی یک قلهی بلند را از زبان حسین خوشچشم، یکی از اعضای تیم راکاپوشی و از پیشکسوتان باشگاه آرش، خواهیم شنید.
داستان صعود راکاپوشی در دو قسمت منتشر خواهد شد.
سال ۱۹۷۰ ژاپن یک اکسپدیشن بزرگ برای صعود اورست راهی نپال کرد. هدف اصلی از این اکسپدیشن ساخت فیلمی از اسکی یوئیچیرو میورا از اورست بود. میورا از گردنهی جنوبی با اسکی پایین آمد، در حالی که یک چتر باز کرده بود تا کمی از سرعتش کم کند. میورا در عرض ۲ دقیقه و ۲۰ ثانیه، نزدیک به ۲هزار متر فرود آمد. اما در انتهای مسیر تعادلش را از دست داد و با خوششانسی بالای شکافهای عظیم یخچالی متوقف شد.
این اولین فرود از اورست با اسکی بود. در این اکسپدیشن ۸ نفر جان خود را از دست دادند. میورا در سال ۲۰۰۳ و در سن ۷۰ سالگی، با صعود به اورست در سن ۷۰ سالگی، عنوان پیرترین انسانی که اورست را صعود کرده، از آن خود کرد.
مستندی که از اسکی میورا ساخته شد، در سال ۱۹۷۵ اسکار بهترین مستند سال را به دست آورد.
در لینک زیر میتوانید این مستند فوقالعاده را تماشا کنید.
این اپیزود داستان زندگی جونکو تابی، اولین زن فاتح اورست است. به علاوه یک گفتگوی کوتاه با عاطفه محسنی اولین زن افغانستانی که دماوند را صعود کرده است.
روایت اولین صعود ایرانیها بر روی قلهی کارل مارکس در کوههای پامیر. صعودی توام با تراژدی و افتخار.
گفتگو با نسیم عشقی یکی از ۵ سنگنورد الهامبخش دنیا.
سرگذشت دختری که با قهرمانی در کیکبوکسینگ در ایران شروع کرد اما با سنگنوردی چنان مشهور شد که داستان زندگیاش بر روی پردهی سینما رفت و نامش نقل محافل سنگنوردی در اروپا شد.